بعد از تو تمامه جاده ها بوی غم میدهند ....جاده را میخواهم چکار وقتی همسفرم تو نباشی ..تویی که نقطه ی اوجی به تمامه فرود هایم بودی ...بوی عشقت بد جور زندگیم را پر کرد ... بدون عشقت زندگی تا به کی ؟ من میتوانم ...من میتوانم ...من میتوانم ... نمیدانم تا به کی این دروغ را به خودم تلقین میکنم که میتوانم بدون تو نفس بکشم ... خوب یا بد سهم من از عشق تو جدایی یاس است و تو غرق در خوشی هایت با دیگری... دنیای بی معنا تا به کی؟تا کی شود بی معنا زیست .... تو پاییزی در بهاره من بودی ..برایم ابتدایی بر تمامه انتها هایم بود ...شروعی به اتمامم و اتمامی به آغازم ... بعد از تو میتوانم ......؟بهار در راه است شاید قاصدک برایم نوای دلنشینی سر داد.. بی تو تاکی.... ؟